پایگاه ارزشی بصیرت




پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذيرم آنچه را که نمي توانم تغيير دهم
و دليري ده تا تغيير دهم آنچه را که مي توانم تغيير دهم
بينش ده تا تفاوت اين دو را دريابم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتارکنند . . .


پایگاه ارزشی بصیرت

جوان ثروتمندی نزد یک انسانی وارسته رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. مرد او را به کنار پنجره برد و پرسید:

- "پشت پنجره چه می بینی؟"

- "آدمهایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد."

بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:

- "در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی."

- "خودم را می بینم."

- "دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند، شیشه. اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی. این دو شیئ شیشه ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند. اما وقتی از نقره ( یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری."


پایگاه ارزشی بصیرت

ابى بصير مى گويد: به (ام حميده ) بمناسبت وفات امام صادق عليه السلام تسليت گفتم . او گريست . من نيز گريستم . آنگاه گفت : اگر هنگام وفات آن حضرت عليه السلام حاضر بودى ، چيز عجيبى از او مى ديدى : هنگام وفات چشمانش را باز کرده و فرمودند: خويشانم را جمع کنيد. ما نيز همه خويشان او را جمع کرديم . او نگاهى به آنان انداخته و فرمودند: شفاعت ما به کسى که به نماز اهميت ندهد، نمى رسد.


پایگاه ارزشی بصیرت

چار دانشجوي انگليسي با طعنه به دوست وهمکلاسي ايراني اش همايون مي گويد:چرا خانوماتون نميتونن با مردا دست بدن يا لمسشون کنن !؟ يعني مرداي ايراني اينقدر کارنامه خرابي دارند و خودشون رو نميتونن کنترل کنند ؟؟
 همايون لبخندي مي زنه و ميگه: ملکه انگلستان ميتونه با هر مردي دست بده ؟ و هر مردي مي تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!
 چار با عصبانيت مي گه:نه! مگه ملکه فرد عاديه ؟!! فقط افراد خاصي مي تونن با ايشون دست بدند و در رابطه باشن !!!
همايون هم بي درنگ مي گه :
خانم هاي ايروني همشون ملکه هستند!!!


پایگاه ارزشی بصیرت

ته صف بودم. به من آب نرسيد.
بغل دستي‌ام ليوان آب را داد دستم. گفت من زياد تشنه نيستم. نصفش را تو بخور
فرداش شوخي شوخي به بچه‌ها گفتم از فلاني ياد بگيريد؛…
ديروز نصف ليوانش را به من داد.
يکي گفت ليوان‌ها همه‌اش نصفه بود. . . .


پایگاه ارزشی بصیرت

کریمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس:

آخرین جستجو ها

شب خانه کارآفرینان مکتب زندگی دبستان غیر دولتی پیشرو اجناس فوق العاده طرح توجیهی با قیمت مناسب فروشگاه app-mastertools نصب تابلو چلنیوم اطلاعات پزشکی شرکت طراحی سایت و سئو اهوراوب